استاد خیال

اعتراض کردن بیهوده ترین کاریه که میشه انجام داد

توی تمام عمرم مخصوصا این دوسال به این نتیجه رسیدم که اعتراض کردن بیهوده ترین کاریه که میشه انجام داد و بهترین حالتش اینه که برات ضرری نداشته باشه که در 95درصد مواقع برای آدم ضرر داره 
اصن کی گفته با اعتراض همه چی خوب میشه؟! هرکی گفته حتما تا حالا اعتراض نکرده والا من هربار که اعتراضی کردم یه دردسری برام درست شده 
اصن کی گفت من و دالتون وکیل وصی بشیم ؟! 
د عاخه من که میدونستم آخر سر یه چی میشه پ چرا باز رفتم ؟! د عاخه من که میدونستم اعتراض کردن عاقبت نداره و دردسر میشه برام پ چرا پاشدم رفتم ؟!
یه آتیشی درست شده و کاری ندارم که کی درستش کرد ولی اینو میدونم که این آتیش با اعتراض های بچه ها شعله گرفته و حالا همه عقب کشیدن و من و دالتون فقط یه قدم فاصله داریم تا تو آتیش بیفتیم و بسوزیم باهاش 
همین الان هم داریم از بوی دودش خفه میشیم!
از من میشنوین به هیچی اعتراض نکنید!به جاش بی سر و صدا اون کار رو نکنید و کار خودتون رو انجام بدید 
پ.ن: توی مدرسه کلی بساط داشتیم و این وسط تنها کسی که داره ضرر میکنه من و دالتون هستیم 
ماجرای طولانی ای هس و فک نکنم براتون جالب میبود واس همین ننوشتم

فقط دعا کنید همه چی درست شه و سر ما دو تا خراب نشه چون حوصله دردسر رو ندارم 
*ببخشید قبل از اینکه کامل شه منتشر شد.

یه آدم شاد :) اما خسته :(

هیچیم نیست و یه چیزیمه

غمگین نیستم ولی حوصله هم ندارم 

شاید بهتره بگم خستم به شدت خسته 

دلم میخواد دو روز فقط دو روز فارغ از درس و استرس و فکر امتحان فردا باشم

دوروز فقط بخوابم بدون فکر کردن بدون مشغله ذهنی 


نه اینکه بگم الان حالم بده و دپ شدم نه! اتفاقا خیلی هم این مدت همه چی خوب و روتین بوده و من هم شاد هستم ولی یه آدم شادم که حوصله حتی فوتبال بازی کردن رو هم امروز توی مدرسه نداشت 

یهو میبینی در اوج شادی و خنده توی جمع در اوج سر و صدا و حرف زدن ساکت میشم و شروع میکنم فکر کردن حالا این فکر بیشتر اوقات خیال بافی های مسخرم هس و گاهی هم غمگین 

کاشکی ذهن رو هم میشد خاموش کرد و بهش دستور داد یه مدت فکر نکنه به هیچی فکر نکنه 

از دست ذهنم خسته شدم 


میشه یه چیزیم بشه مثلا مریض بشم یا یه اتفاقی بیفته و فردا و پس فردا رو نرم مدرسه و فقط بمونم خونه و بخوابم 

فردا مسابقه داریم...

کلی حرف هست واسه زدن ولی خب حوصله ی تایپ کردن رو اصلا ندارم 

فقط ای کاش....    هووووف بیخیال


فردا مسابقه داریم دعا کنید بتونیم خوب بازی کنیم و رتبه بیاریم 


عاخه من سرم رو به کدوم دیوار بکوبم :/ ؟

تو عمرم اینقدر مهمونی نرفتم و مهمون نداشتیم که الان از وقتی امتحانای من شروع شده یا مهمونی بودیم یا مهمون داشتیم 

بعد از آدم توقع معدل بیست هم دارن :/ خب وقتی آدم نمرش کامل میشه که درس خونده باشه نه وقتی که اصن نبوده که بخواد درس بخونه 

اصن من نخوام کسی بیاد خونمون باید کی رو ببینم ؟؟ اقاجان من اصن دلم نمیخواد برم خونه کسی زور که نیس اه :// 

نگارنده اصن حوصله نداره چون شنبه امتحان فیزیک داره و هیچی نخونده و هم شنبه و هم یکشنبه کنفرانس داره و بازم هیچ کاری نکرده و علاوه بر اینها یکشنبه آزمون جامع از تمام دروس هم داره و کلی کار های دیگر ....

خوشم میاد یه امسال که من خیر سرم میخوام قشنگ بشینم درس بخونم این همه ما میریم بیرون حالا پارسال که من همش بیکار بودم و انچنان درسی نداشتم همش به خاطر برادر گرام:/ نشسته بودیم توی خونه 

سخن ها دارم...

کلافم 

خستم 

دلم میخواد بشینم کلی حرف بزنم اینکه از چی بگم رو نمیدونم فقط میخوام حرف بزنم همین 

فقط یکی بیاد بگه الف تا من براش تا ی برم 


خیلی بده آدم زندگیش روتین باشه خیلی بده که همش یه سری کار های معمول و برنامه ریزی شده رو انجام بدی و هیچ اتفاقی خارج از برنامه نیفته تا لااقل یکم هیجان بده به زندگیت خیلی بده خیلی...

دلم میخواد برم یه جایی که هیچکس هیچکس نباشه 

فقط خودمو خدام باشیم بشینم براش کلی حرف بزنم 

جایی باشه که بتونم حداقل برای چند ساعت هم که شده خودم باشم خود خودم 

نمیدونم چمه ولی هرچی که هست باعث شده کلافه بشم و من اینو اصن دوست ندارم

*این پست هم موقته

یه فکری باید به حالش بکنم!

+من چند وقته که دستام میلرزه جدیدا هم خیلی بیشتر شده

فک کنم پارکینسون(املاش درسته؟)گرفتم://

کسی راه حلی چیزی میدونه برای اینکه بهتر بشه بگه چون واقعا داره برام مشکل ایجاد میکنه

پ.ن:مشکل عصبی هم ندارم که بخواد به اعصابم ربط داشته باشه

Designed By Erfan Powered by Bayan