+حس نوشتنم نمیاد
++حس هایی هم که این روزا دارم خوب نیستن
+++توقع برخورد و واکنش ازشون داشتم ولی هیچ کاری نکردن :|
++++اون هم کلاسیم هم که گفتم گم شده ... پیدا شده و حال ظاهریش خوبه :)
قشنگی های امروز:)
1.صب تا ساعت یه ربع به هفت خوابیدم و خواب موندیم :) هار هار هار هار :|
2.خیلی باحاله که هیچی نخونی و کامل بشی^__^
3. این دبیر ریاضیمون هم فک کنم واقعا رو من یه حسابی باز کرده ها :) هر چی میشه به من میگه و خب این مورد اعتماد بودن حس خوبیه ^__^
4.به غارت بردن تغذیه بچه ها با نیکی و دالتون :دی
5.خنده هامون سر ریاضی :)
6.خنده هامون اندرون سرویس
#پست قبلی حوصله دنیا و آدماش رو ندارم