استاد خیال

ادیسون کیمیا را دوست دارد !

1.راننده سرویسمون مثلا قهر کرده جواب سلام که همین جوری یه چی میگه خدافظی هم که کلا نمیگه :|| لج هم کرده آهنگ نمیزاره :/// 

قبلنا سلام که میکردیم همچین سلام میکرد و میگفت "سلام دختر گلم :) "

ولی خب الان لج کرده :

حالا انگار چه تحفه ای هس :// الان مثلا ماها باید بریم بهش بگیم ببخشید ؟ :/ 

هه بشینه تا ما بگیم :// والاع:/


2.سر عربی یکی از بچه ها موقع ترجمه به جای اینکه بگه ادیسون شیمی را دوست دارد کیمیا رو معنی نکرد و گفت "ادیسون کیمیا را دوست دارد " و کل کلاس رفت هوا :))))) حالا خوبه کیمیا نداریم تو کلاس :) البته فک کنم تو کل پایه نداریم :/ 


3.همیشه دیگه تهش هشت میومدن ولی امشب از هشت گذشته بود و هنو نیومده بودن 

حدس میزدم که چرا دیر اومدن :)

شام از بیرون گرفته بودن و حالا هی مامانم گیر داده بود که من برم از تو یخچال سس بیارم ولی خب منم حال نداشتم و به داداشم گفتم 

حالا اون رفته آورده مامانم برگشته میگه" برو سس خردل رو بیار نیاورد "

منم برگشتم به داداشم گفتم باز و خودم هم گفتم "من که میدونم چیکار کردین از دیر اومدنتون معلوم بود " 

قرار شد فردا ببرمش با بچه ها بخوریم ^__^ 


3.باید خیلی شاد میبودم و ذوق میکردم ولی دریغ از ذره احساس شعف :/ 

دفه اولی بود که یه همچین کاری میکردن 

اگه مثه همیشه بودم قطعا عکسش رو میذاشتم ولی الان اصن دل و دماغ عکس گرفتن رو هم ندارم :/


4.بهار تولدت مباااااااااااااااارک باشه ^____^ 

خیلی جالبه که تو وبلاگ هم کسی هس که روز تولدش باهام یکی باشه ^_^ 

تو مدرسه هم یکی از دوستام هس ^__^ بعد خیلی جالبه همو که میبینیم مثلا من میگم تولدت مبارک اونم میگه تولد تو هم مبارک :دی 


قشنگی های امروز :)

1.خنده هامون و دور هم بودنمون 

2.کلاس عربی 

3.کلاس ریاضی ^__^

4.حرفام با ...

5.سورپرایز شدنم 

6. و.......


شاد باشید ^___^


× گذشته/حماقت

تازه این ک خوبه من ترجمه کرده بودم "شیمیا" =| 
ما با راننده سرویسمون نقد ال کلاسیکو راه می انداختیم =\ 
:///
نه برا ما اونقدرا هم فوتبالی نبود :/ 
منم یه دوست دارم دقیقا تو یه روز و یه ماه و یه سال  و شاید حتی یه ساعت بدنیا اومدیم
خیییلی اتفاق جالبیه ^_^
وبلاگهایی مثل وبلاگ شما و مطالبتون زنگ تفریحی به ذهن میده بین اینهمه مطالب جدی و گاها سنگین که از کتاب و فیلم و بلاگ و ... به ذهنمون تزریق میشن
ممنون :) 
تولدت مبارک نیلوفر جان
ممنون فرید ^___^
اصن تولد تو هم مبارک^_^
احساس نیمه ی گمشده بوددن بهم دست داد:)))
+باز خوبه سرویستون لج کرده اهنگ نمیزاره...ماله ما رادیو رو روشن میکنه با صدای بلند..بعد مردده درباره  رستم وسهراب و سیمین وبهرام چوبین وواینا...حررف میزنه:/
^_^
^___^ 
+برا شما مرض داره :/
این عاقا تپله هست راجع به تاریخ حرف میزنه؟ مدرس تاریخه. میدونی کدومو میگم؟ راننده ما برنامه های اونو تا ته زیاد میکرد گوش میداد =\ ما =\
فهمیدم کی رو میگی 
فقط میتونم برات آرزوی صبر بکنم ://
هارهار اسمتو کشف کردم 😁
اگه کشف کردی بگو 😉
نیلوفر .. دیش دیریدیدین💃دیش دیریدیدین💃دیش دیریدیدین💃دیش دیریدیدین💃دیش دیریدیدین💃
=پی
مگه نمیدونستی ؟!!! O___o
البته لازم بگم تا یه وخ دروغ نشه 
قرار بود توی واقعیت هم نیلوفر باشم که نشد 
ولی اینجا که میتونم باشم :)
1.کار خوبی از نگاه بنده :|

2.هههههه چه رفیقی داری توام =)
ما تقریبا کل کلاسمون مث رفیق توعه :دی

4.خیلی جالبه که تولدت با یکی دیگه توی یه روز باشه :)))
خوش به حالت :)))

قشنگی هاتم قشنگ بود ^^
1. :/ 
2. واویلتا :/ 
4. از اون جالب تر اینه که هم توی مجازی و هم توی واقعیت کسانی باشن 
مرسی ^_^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan