استاد خیال

تغییر

    خیلی هامون از وضعیتی که اکنون در آن هستیم چندان راضی نیستیم  و همواره به دنبال ایجاد تغییر در آن میباشیم.حال این تغییر چگونه میتواند صورت بگیرد؟

    اول از همه بهتر است بدانیم که مفهوم تغییر چیست؟به نظر من مفهوم تغییر یعنی ایجاد یک تفاوت در حال با آینده ی یک موضوع.حال این تغییر میتواند مثبت یا منفی باشد.

    تغییرات مثبت مانند اینکه برای مثال فردی که سالهای سال سیگار یا مواد مخدر مصرف می کرده اکنون پس از درمان دیگر سیگار مصرف نمیکند.اما یک تغییر میتواند جنبه ی منفی نیز داشته باشد؛برای مثال فردی که تا کنون هیچگونه سیگار یا موادی مصرف نمی کرده است اکنون به دلایلی به سمت مصرف آن رفته و به آن اعتیاد پیدا کرده است که خب این یک تغییر منفی می باشد.

    ما باید دلایلی منطقی و درست برای ایجاد یک تغییر داشته باشیم،دلایلی که نشان دهد این تغییر می تواند در یک سری مسائل به ما کمک کند و شرایط بهتری را فراهم کند.

    برای ایجاد یک تغییر فقط یک راه موثر وجود دارد:مرتبط ساختن احساس درد و رنج غیر فابل تحمل به الگوی قدیمی احساس لذت و خوشی به الگوی جدید.همچنین به جای استفاده از "باید تغییر کنم"از"حتما باید تغییرکنم"استفاده کنیم تا این تغییر یک تغییر همیشگی باشد نه کوتاه و موقت.*

    باید باور داشته باشیم که حالمان و وضعیتی که در آن قرار داریم مطلوب نیست و با ایجاد این تغییر میتوانیم وضعیت را به حالت مطلوب تغییر دهیم.که خود انگیزه ای برای ایجاد تغییر میباشد.

    برای ایجاد باور به یک تغییر میتوانیم با خود جنبه های مثبت تغییر و منفی عدم تغییر را بررسی کنیم.با این کار برای خود دلایلی برای ایجاد تغییر پیدا خواهیم کرد که در ما ایجاد انگیزه برای تغییر میکند.

    تغییرات قدرت بسیار بالایی دارند به صورتی که بعضی از تغییرات میتوانند زندگی فرد را رو به نابودی برده و یا برخی دیگر از تغییرات میتوانند زندگی دوباره و خوبی را به فرد دهند.این را باید بدانیم که ایجاد یا عدم تغییر هر دو دست خودمان است و این ما هستیم که تصمیم به ایجاد یا عدم تغییر میگیریم و هیچکس جز خود ما نمیتواند در درونمان ذره ای تغییر ایجاد کند.


1برای انشا باید با موضوع آزاد مینوشتیم که خب منم موضوع تغییر رو انتخاب کردم 

2 همش رو خودم نوشتم غیر از اون تیکش که ستاره زدم که اون رو از روی کتاب "بیداری غول درون آنتونی رابینز" نوشتم

3اگه اشکالی داشت خوشحال میشم بهم بگین تا درستش کنم:)

معیار باحال بودن!

جدیدا تعریفمون یا همون معیارمون  از اینکه یکی آدم باحالی هس یا نه این شده که طرف از هر4تا حرفش 6تاش فحش باشه یا...

نمیدونم چرا ولی فک میکنیم هرکی بیشتر فحش های...بده آدم باحال تری هست و اونی که فحش نمیده یه آدم پاستوریزه هس

مثلن طرف داره حرف میرنه که خب طبق عادت فحش هم میده و وقتی به طرف میگی نگو میگه"اه تو چه قد بچه مثبتی"بعد میگن تازه اینایی که من میگم که خوبه فحش نیس(به نظرم فحش فحشه دیگه کلا بده)

بعد اون آدم مثبت به خاطر اینکه بهش نگن پاستوریزه و...شروع میکنه از فحش توی حرفاش استفاده کردن.

بعد سال به سال هم ورژن های جدیدی از فحش رایج میشه!

ولی خب من میخوام بگم که من هم جزو همین افراد پاستوریزه هستم و این خیلی خوبه و همیشه از اینکه بین دوستام به "بچه مثبت گروه"معروفم به خودم افتخار میکنمD:

اینکه یکی فحش نده دلیل بر این نیست که آدم باحالی نیس یا آدم به روزی نیس بلکه اون آدم درک کرده که با فحش دادن اول از همه به خودش توهین کرده و هم اینکه سطح فرهنگی خودش رو آورده پایین

و همینطور مثبت بودن دلیل بر باحال نبودن نیس مثلا من خودم یه بچه ی مثبت هستم که خب درعین حال اکثرا باهام حال میکنن:دیییی

کلا خواستم بگم از فحش بدم میاد همین.مرسی اه!!

تحلیل تجسم کن

خب میخام تحلیل جوابای پست قبلی رو بگم 

البته تو کتاب چیزی نبود و اینا همه تراوشات ذهن بنده است

1. شما آدمی هستید که با مشکلاتتون کنار میاید و اونا رو میپذیرید

2.شما آدمی هستید که توی گذشته زندگی میکنید به گذشته بهای زیادی میدید

3. شما آدمی دنبال دردسر و دعوا هستید و سعی میکنید مشکلاتتون رو از طریق دعوا و.. حل کنید

4. شما آدمی هستید که صورت مسئله ی مشکلات رو همیشه پاک میکنید و اونا رو نمیپذیرید و دنبال راه فرارهستید به جای حل آن


رک بودن به چه قیمتی؟!؟!؟

خیلیا معتقدن که آدم باید رک باشه و راحت حرفشو بزنه.
اما به نظرمن رک بودن هم یه حدی داره اینکه یه آدم بزنه طرف مقابل رو بپوکونه و بعد بگه من رکم این اشتباهه ینی به نظرم آدمی که رک هس خودخواه هم هس چون میگه من حرفمو چه تلخ چه شیرین میزنم 
اصولا اینجور آدما معتقد هستن که نباید آدم حرفی تو دلش بمونه ولی آخه به چه قیمتی به قیمت اینکه کسی رو ناراحت کنیم یا لااقل اگه میخایم بگیم با شوخی و خنده به طرف حالی کنیم نه اینکه مستقیم بدون هیچ مقدمه ای بگیم 
این به نظرم واقعا خودخواهیه
اما خب خیلی جاها و یا در برابر خیلیا باید رک بود و حرفمون رو بزنیم 
مثلا اگه یکی پرسید این مدل بعم میاد : اگه واقعا بهش نمیاد بگیم نه اینکه بگیم ناراحت میشه و مثال های دیگه که خب این ساده ترینش بود
یا مثلا در برابر یه سری آدمای اعصاب خورد کن یا آدمای خودشیفته یا کسی که داره به آدم زور میگه باید آدم رک باشه و حرفش رو بزنه
رک بودن هم مثه هرچیز دیگه ای باید اعتدال توش رعایت بشه 
۱ ۲ ۳
Designed By Erfan Powered by Bayan