استاد خیال

عاخه چرااااااا؟!؟!؟

درسته که ما یه روز تعطیل شدیم ولی به خدا توی اون یه روزهیچ گونه درس مهمی نداشتیم و همچنین اگه میرفتیم این همه کار نداشتیم:/

دبیر ریاضی که 8صفحه سوال گذاشته که بریم پرینت بگیریم و حل کنیم. واسه ی کلاس های دانش افزایی هم که ماشاالله 200 تا تست گذاشته

دبیر زیست هم که توی کانالش 200 و خورده ای تست گذاشته و گفته که باید توی دفتر بنویسیم عاخه چرااااااا؟!؟! ینی دستم ترکید سر این تستا تازه هنو نصفشو نوشتم://

اینا تازه یه بخشی از کارامون بود:/

ینی یه کاری میکنن ادم به غلط کردن بیفته که چرا میخواست تعطیل بشه:||

اقا این مهراب قاسم خانی اصن معرکه س 


چای چیست؟!؟!

چای یک نوع نوشیدنی میباشد که اریایی ها بس به آن علاقه مندند و برخی آن را آرامش بخش و خستگی در کن و...می نامند

حال از نظر من چای یک نوع نوشیدنی بدون مزه میباشد که فک کنم یکی قبلا اریایی هارو مجبور کرده بخورن و اونا هم مجبور شدن که بخورن و برای اینکه یکم راحت تر از گلوشون بره پایین و یه مزه ای داشته باشه اون رو با خرما خوردن و الان هم بعد از گذشت سالیان زیاد این تبدیل به عادت شده و ایرانی ها برای مزه دار کردن چای از قند و شکر و شکلات و خرما و...استفاده میکنن

د اخه مگه مجبورین چیزی که مزه نداره رو به زور قند و خرما و...بخورین:///

(البته اینا نظر منه شما دوست داری بخور نوش جانت)

گودزیلا...

+این یه قاشق رو هم بخور بعد بابات میبرتت دستشویی باشه؟!

_اگه منو الان نبرین همین جا خراب کاری میکنم!

بخشی از مکالمات زنمو م و دختر عموم 

بچه نیستن که گودزیلان:||

خودش هم نمیدونه چی میخواد!

خیلی وقتا دلم میخواد بدون هیچ استرسی برای امتحان ها و درسای فردا بدون استرس برای کارای انجام نداده بدون هیچ مشغله ذهنی حتی بدون هیچ خیال پردازی ای بگیرم اونقدر بخوابم تا وقتی بیدار شدم تمام این خستگی ها از بین رفته باشن

خیلی وقتا هم برعکس دلم میخواد اصلا نخوابم،حتی شب هم نخوابم و بدون اینکه خوابم بیاد بشینم کارام رو انجام بدم 

اینجور وقتا فکر میکنم با خوابیدن دارم وقتمو الکی تلف میکنم

الان هم جوری شده که میگیرم میخوابم بعد تو خواب تمام مشغله های ذهنیم بهم هجوم میارن و وقتی بیدار میشم بیشتر خستم و کلی هم به خودم میگم اصن کی گفت بگیری بخوابی که الان بخوای کلی استرس داشته باشی که هیچ کاری نکردی

فک کنم دچار خود درگیری شدم با خودم:/(البته این یه مورد سادش بود)

ذهنم هر بار یه چیز میگه:/فک کنم قاطی کرده:|خودش هم نمیدونه چی میخواد:||

من و اینهمه خوشبختی محاله محاله^__^

خب مثله اینکه باز هم سرکار بودم:|و یه ساعت پیش اعلام کردن که تمامی مقاطع تحصیلی تعطیل هستش:)

و من از خوشحالی در پوست خود نمی گنجم و جا دارد بگویم که:

من و این همه خوشبختی محاله محاله ^___^

من و این همه خوشبختی محاله محاله^___^

بعدا نوشت:قبل از اینکه بدونم تعطیله و داشتم درس میخوندم کلی خوابم میومد به حدی که از چشمام اشک میومد ولی الان اصن انگار نه انگار که خوابم میومده:/

تمام مدت سرکار بودیم://

شنیدم که رادیوی سرویس گفت که تعطیل است و بعد از اون هم راننده سرویسمون گفت آره و من هم گفتم"جون من تعطیلیم؟!؟ینی دبیرستان هم تعطیله؟!"و راننده سرویسمون و بقیه راننده ها هم گفتن آره من و دوستم با جیغ همدیگه رو بقل کردیم و بعد بدو بدو رفتیم و به بچه های کلاسمون گفتیم و کلی شلوغ شد
بعد دیدم که رانندمون میخواست بیاد سمتم ولی نیومد و منم شک کردم که نکنه الکی گفتن! با دوستم رفتیم سریع اونجا و فهمیدیم که سرکار بودیم :///
بعد به بچه ها گفتم و اونا هم همشون افتادن دنبالم!
بعد که زنگ خورد همه ی بچه ها با جیغ اومدن پایین و مثه اینکه معاونمون گفته بود تعطیله و منو دوستم هم مونده بودیم که کدوم درسته و به رانندمون گفتم"هیچکدومتون نت ندارین که برین ببینین چه خبره؟!"
هیچکدوم نداشتن ولی یه راننده ی دیگه که توی ماشین بود داشت و هی هم قبلش میگفت که تعطیل نیس و الکی میگن و ...
رفت نگاه کرد و فهمیدیم که تمام مدت من و دوستم سرکار بودیم!
یادتون باشه هرکی هرچی گفت حتی اگه ده نفر هم تاییدش کردن قبول نکنید وگرنه میشید مثه من و دوستم:///
+خداوکیلی باید تعطیل میکردن! الان ما تو مدرسمون فقط 6،5 نفر حالشون بد شد و یه سری هم رفتن خونه!
اخه مگه ما خاک شش داریم ها؟! 
+فردا امتحان میان ترم ادبیات دارم و هرکاری کردم مامانم راضی نشد که من امروز رو نرم مدرسه!
اخه همه ی زنگامون چرت و پرت بود و هیچ فرقی هم نداشت بودن یا نبودن سرش ولی مامانم میگفت باید بری مگه هفته های قبل چی کار میکردی الان هم همونه
خب مادر من شما که نمیدونی من یاخواب بودم یا داشتم درسای دیگم رو میخوندم!

Designed By Erfan Powered by Bayan