استاد خیال

تمام مدت سرکار بودیم://

شنیدم که رادیوی سرویس گفت که تعطیل است و بعد از اون هم راننده سرویسمون گفت آره و من هم گفتم"جون من تعطیلیم؟!؟ینی دبیرستان هم تعطیله؟!"و راننده سرویسمون و بقیه راننده ها هم گفتن آره من و دوستم با جیغ همدیگه رو بقل کردیم و بعد بدو بدو رفتیم و به بچه های کلاسمون گفتیم و کلی شلوغ شد
بعد دیدم که رانندمون میخواست بیاد سمتم ولی نیومد و منم شک کردم که نکنه الکی گفتن! با دوستم رفتیم سریع اونجا و فهمیدیم که سرکار بودیم :///
بعد به بچه ها گفتم و اونا هم همشون افتادن دنبالم!
بعد که زنگ خورد همه ی بچه ها با جیغ اومدن پایین و مثه اینکه معاونمون گفته بود تعطیله و منو دوستم هم مونده بودیم که کدوم درسته و به رانندمون گفتم"هیچکدومتون نت ندارین که برین ببینین چه خبره؟!"
هیچکدوم نداشتن ولی یه راننده ی دیگه که توی ماشین بود داشت و هی هم قبلش میگفت که تعطیل نیس و الکی میگن و ...
رفت نگاه کرد و فهمیدیم که تمام مدت من و دوستم سرکار بودیم!
یادتون باشه هرکی هرچی گفت حتی اگه ده نفر هم تاییدش کردن قبول نکنید وگرنه میشید مثه من و دوستم:///
+خداوکیلی باید تعطیل میکردن! الان ما تو مدرسمون فقط 6،5 نفر حالشون بد شد و یه سری هم رفتن خونه!
اخه مگه ما خاک شش داریم ها؟! 
+فردا امتحان میان ترم ادبیات دارم و هرکاری کردم مامانم راضی نشد که من امروز رو نرم مدرسه!
اخه همه ی زنگامون چرت و پرت بود و هیچ فرقی هم نداشت بودن یا نبودن سرش ولی مامانم میگفت باید بری مگه هفته های قبل چی کار میکردی الان هم همونه
خب مادر من شما که نمیدونی من یاخواب بودم یا داشتم درسای دیگم رو میخوندم!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan