استاد خیال

مامان بزرگی به نام سیاره!

+عه دالتون افتاد!

_عه نیلو رفت!

مکالمات من و دالتون هنگام افتادن کیف دالتون روی زمین که به قدری خسته بودیم که حتی حال نداشتیم به هم نگاه کنیم و حرف بزنیم و همینطور از فرت(فرط؟)خستگی کیف تا آخر زنگ رو زمین موند :/

در این حد آدمای خسته ای هستیم ما


امروز معاونمون همون سیاره عین این مامان بزرگا روی زمین نشسته بود و برای هفتم هامون لقمه میگرفت میخوردن:|

آدم یاد این مامان بزرگا میافتاد که برای نوه هاشون قصه تعریف میکنن.

در کل صحنه ی جالبی بود که معاون مدرسه بشینه لقمه درست کنه اصن تو مغزم نمیگنجید یه همچین تصویری


خسته نباشید خسته‌ها :))
سلامت باشید:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan