استاد خیال

د عاخه من چه گِلی به سرم بگیرم؟ ://

1.بی خیال روانشناسی شدم. چون به نظرم تواناییش رو ندارم و نمیتونم روانشناس خوبی بشم و یه سری دلایل دیگه


+مامان داشتم به این فکر میکردم که برم فیزیک هسته ای خوبه مگه نه ؟

_لازم نکرده

+وااا برا چی؟

_خب بری بخونی که چی بشه به درد نمیخوره 

+برا چی به درد نخوره مگه فلانی نرفته چقدر هم اوضاعش خوبه

_اون مرده محیطش به درد تو نمیخوره 

+خب من چه رشته ای برم؟!

هیچی نمیگه هی میخوام نظر بده نمیده میگه هرچی میخوای البته گاهی مشاهده شده که میگه مثه داداشم برم حقوق ولی خب من دوست ندارم 

به مشاور مدرسه هم که میگم میگه فکر نکن بهش یه چیزی میشه دیگه :|

واقعا نمیدونم اصن چی میخوام ://

2.اومدم شروع کنم درس خوندن که متوجه شدم کتاب کارم رو که باید تماما زمین رو از روی درسنامه ی اون میخوندم برای امتحان توی مدرسه جا گذاشتم و الان هم نمیدونم چه گلی باید به سرم بگیرم :/// 

غرور...

هرموقع توی دوستی و رفاقت غرور رو وارد کردی 

بدون داری گند میزنی به اون دوستی و رفاقت

(مخاطبش هم خودمم)

فرق زیادی‌ست

همه تلاش میکنیم و کار میکنیم تا زنده بمونیم 
بهتر نیس به جاش تلاش کنیم زندگی کنیم؟


فرق زیادی‌ست بین زنده بودن و زندگی کردن 

به این قشنگی چشه مگه؟!

1.برای شیمی باید بلور درست میکردم و من هم دیشب اومدم درست کنم که خب کاشف به عمل اومد که فقط دو سه روز طول میکشه درست بشه و بیخیالش شدم و گفتم فوقش یه منفی میگیرم ولی خدا رو شکر منفی نگرفتم به جاش یه صفر خوشگل رفت جلو اسمم D:
صفرم نمره خوبیه به این قشنگی چشه مگه؟ :/
2.سر زنگ فناوری باید با یکی از بچه ها کلید سوالای امتحان ریاضی رو مینوشتیم و به زور از دبیر اجازه گرفتیم ولی اخر سر هی حرف خودشو میزد 
میگفت نیاید این کار رو الان بکنید و این همه در طول هفته ریاضی دارید من همش یه زنگ باهاتون دارم اینم میخواید وسطش ریاضی حل کنید؟ 
بعد میگه مثه این میمونه که سر زنگ ریاضی کار فناوری رو انجام بدید.
در جواب دبیر باید بگم هیچ آدمی ریاضی رو ول نمیکنه بشینه فناوری انجام بده :|| بعدشم معلومه که ریاضی خیلی مهمتر از فناوریه و صد البته معلومه که ریاضی بهتره و شیرین تر ^_^
3.من قرار بود برم ریاضی بعد از اون برم روانشناسی بالینی ولی مامانم مثه اینکه توی سایت قلم چی دیده که اگه بخوام برم فقط غیر انتفاعی میشه و دانشگاه های معتبر نمیتونم برم 
بعد امروز به این فکر کردم که برم فیزیک هسته ای بخونم. 
هنو نمیدونم میخوام چیکار کنم ولی اینو میدونم که تجربی اصن نخواهم رفت 
انسانی هم شاید ولی ریاضی رو دوس دارم اما نمیدونم رشته دانشگاهیم رو چیکار کنم.
4.همین الان دخترعموم زنگ زده میگه میخوام برم خونه سارا 
منم تا حالا کسی به این نام ازش نشنیده بودم پرسیدم کیه؟
برگشته میگه دوست خیالیمه 
بعد الان قرار شده فردا بیاد دنبالم باهم بریم خونه دوست خیالیش سارا 
بازم میگم دنیای بچه ها خییییییلی شیرینه^____^

سخن ها دارم...

کلافم 

خستم 

دلم میخواد بشینم کلی حرف بزنم اینکه از چی بگم رو نمیدونم فقط میخوام حرف بزنم همین 

فقط یکی بیاد بگه الف تا من براش تا ی برم 


خیلی بده آدم زندگیش روتین باشه خیلی بده که همش یه سری کار های معمول و برنامه ریزی شده رو انجام بدی و هیچ اتفاقی خارج از برنامه نیفته تا لااقل یکم هیجان بده به زندگیت خیلی بده خیلی...

دلم میخواد برم یه جایی که هیچکس هیچکس نباشه 

فقط خودمو خدام باشیم بشینم براش کلی حرف بزنم 

جایی باشه که بتونم حداقل برای چند ساعت هم که شده خودم باشم خود خودم 

نمیدونم چمه ولی هرچی که هست باعث شده کلافه بشم و من اینو اصن دوست ندارم

*این پست هم موقته

همه که نباید دکتر بشن ://

نمیدونم چرا همه مادر پدرا فک میکنن که بچشون باید حتما دکتر بشه؟نه واقعا چراا؟ :/

الان از بین 120دانش آموز نهمی که ما داریم فک کنم حداقل 90نفرشون میخوان برن اول از همه مدرسه ابوریحان* بعدشم تجربی و از اونجا هم همگی باهم پزشکی تهران بعد از اون هم همه بورسیه شن برای تخصص امریکا و کانادا و اینا بعد همه هم جراح قلب یا مغز و اعصاب:/

نمیگم نمیتونن  ولی خب لااقل یه تحقیقی پرس و جویی بکنین بعد الکی توهم بزنین :|

ینی از هر ده نفر که میگه تجربی و صد البته جراح قلب هم، همه میخوان بشن 9نفرشون فقط به خاطر جو جامعه میخوان جراح بشن که خب اخر سر هم نمیشن :/

مثلن پسرعموم"ع" کارهای فنی رو خیلی خوب انجام میداد ولی به خاطر جو رفت تجربی و میخواد دندون پزشک بشه:/عاخه برادر من تو که اینقده ادا داری چه شکلی میخوای دهن یه ادم رو که معلوم نیس چند وقته مسواک زده رو باهاش کار کنی و دندوناش رو درست کنی

البته میدونین همه ی اینا به نظرم به خاطر حرفای مادر پدراست

مثلا ما کلی ادم توی مدرسمون داریم که خب طراحی و کارهای هنریش معرکه هستن ولی مامان و باباشون نمیذارن برن هنرستان و فقط هم تجربی 

خب عاخه چرا بچه استعدادش رو ول کنه بره یه رشته ای که اصن دوست نداره؟!

هرچقدر هم بگیم مادر پدر هستن ولی به نظرم اتنخاب رشته یا شغل آینده باید دست خود آدم باشه چون قراره اون آینده هر روز سر کلاس اون رشته بشینه یا سر اون کار بره 

پدر و مادر فقط باید بگن اینو بری این میشه اینو نری اون میشه همین. انتخاب باید با خودمون باشه.

یکی از خوش شانسی ها و خوشبختی های من اینه که مامان و بابام به این موضوع پی بردن و نه برای داداشم و نه برای من تصمیم نگرفتن و فقط نظرشون رو گفتن و اجباری در کار نبوده 

*ابوریحان یه مدرسه فوق العاده عالی هستش و رشته تجربی و ریاضیش معروفه.البته قبولیش هم آزمون میخواد هم مصاحبه میخواد و یه سری فاکتورهای دیگه درکل اینجوری نیس بگی من میخوام بیام اینجا اونا هم راه بدن 


Designed By Erfan Powered by Bayan