عاخه این چه وضعشه با هزار امید و آرزو وایسادم تا ساعت 6 بشه بعد هیچ کدوم از شبکه ها بازی رو نشون ندادن و من الان به طرز فجیعی خورده تو برجکم :/
- شنبه ۲۴ مهر ۹۵
عاخه این چه وضعشه با هزار امید و آرزو وایسادم تا ساعت 6 بشه بعد هیچ کدوم از شبکه ها بازی رو نشون ندادن و من الان به طرز فجیعی خورده تو برجکم :/
خب قبلا هم گفته بودم که به شدت فوتبالی و همچنین به شدت بارسایی هستم و بارسا پس از یه هفته بازی داره و من بسی خوشحال بیدم D:
بارسا بازی قبل رو به شکل ناباورانه ای و اون هم به نظرم همش تقصیر انریکه بود باخت ولی خب امیدوارم این بازی با بازگشت مسی یه برد شیرین داشته باشیم:)
به امیییییید پیییییییییییرووووزی :))))
توی پست قبلی گفتم که کلی امتحان داریم ولی در کمال ناباوری زنگ اول فهمیدم که قصد داشتن ما روتبدیل به یه حیوون خیلی محترم بکنن ولی انتظار نداشتن که این رابطه متقابل باشه و ما نیز همین کار رو باهاشون بکنیم و هیچی نخونیم ولی خب از اونجایی که من هیچ وقت خدا شانس نداشتم زنگ سوم درسی رو که نخونده بودم ینی درس شیرین دینی:| آنچنان امتحانی گرفت که ... بهتره با یه لبخند ملیح از کنارش رد شم تا دهنم باز نشده آخه لا اقل اون بقیه رو یکم خونده بودم ولی اینوووو.... هععی بگذریم گند و نمره ای هس که زده و گرفته شده و بهتره بهش فک نکنم چون پس فردا که من روانشناس این مملکت بشم نمیگن نمره دینیت توی اول دبیرستان چند بوده ؟!
نه واقعا این معلما چش ندارن ببینن ما4 روز تعطیل باشیم با خیال آسوده زندگی کنیم
هر کی از راه رسید گفت خب شما که 4 روز تعطیلین من امتحان میگیرم نه واقعا برای چی؟!
شنبه هر4 تا زنگ امتحان داریم و حتی فناوری هم بهمون رحم نکرده نه واقعا من باید بشینم فناوری بخونم ؟!؟!؟!اصن به پرستیژ من نمیخوره
از اون ور فیزیک که هنو درسو نداده و کار نکرده میخاد امتحان بگیره کل جزوشم به 4 صفحه نمیرسه من چی بخونم اخه ؟!
بعد رفتم درسنامه کتاب کار رو خوندم توی مثال هاش 2×2داده بعد سوالاشو انتگرال 2 و... ( شما خودتون هرچی واژه قلمبه هست بزارین اونجا من بلد نیستم )داده
شیمی هم که جزوش خدا وکیلی هنو به 4 صفحه هم نرسیده اخه من چی اینو بخونم
دینی هم هنو یه درس نداده میخاد واسه من امتحان بگیره اونم چی کتبی اخه درس عمومی رو چه به امتحان
فناوری هم خیلی شیک از بقلش میگذریم یه وخ دهنم باز نشه
تازه اینا همش ماله یه روزه روزای بعد هم چون ما 4 روز تعطیل بودیم به همین منوال رگباری امتحان داریم
این بی اعصابی همش اثرات خرزدن زیادیه
الان فهمیدین من چه قد بدبختی دارم یا بیشتر توضیح بدم
دیدید کار های آقایون اکثرا هیجانش از کارهای خانوما بیشتره
مثلن همین هیئتی که من میرفتم (یه هیئت بزرگ با کلی خادم)خادمای خانوم هی باید فقط میگفتن "خانمم اینجا نشین،گلم برو عقب تر یا...."به جاش خادمای آقا هی از این ور به اون ور میرفتن یا مثلن توی ایستگاه وایمیستادن و چای میدادن و از همه مهمتر اینکه آقایون بی سیم داشتن ولی خانوما نداشتن
یا مثلن آقایون میتونن موتور سواری کنن ولی خانوما از داشتن هیجان موتور سواری محرومن نه واقعا چرا ؟!؟!؟!
مردم میرن دانشگاه بعد میان میگن این استاد خوب بود اون یکی ال بود اون بل بود بعد داداش من رفته بعد از یه هفته اومدم بهش میگم خب برادر من دانشگاه چطوره چه جوریاست؟! برگشته میگه:خیلی خوبه بزرگه تازه یه جایی هم پیدا کردیم عین جنگل میمونه پره دار و درخته (تا اینجاش که خب عادی بود منم هی منتظرم بیاد در مورد بچه ها و استادا بگه)کلاسمونم پره دختره. همشون خوبن ولی یکی هس موهاش فلانه (قشنگ با جزئیات بچه ها رو توصیف کرد برام (تا اینجاشم که خب مشکلی نبود)واااای نمیدونی چه دستشویی هایی داره آدم کیف میکنه(برادر من کیف؟! اخه اونجا هم جاست واسه کیف کردنo-o)شیراش که اصن نگو خیلی خوبه
نه واقعا من اینو کجای دلم بزارم دریغ از یه کلمه حرف زدن درباره ی استاداشون به جاش تا شب داشت واسم دستشویی های دانشکده های مختلف رو تشریح میکرد تازه میگف ماله داشنکده (یادم نی کدوم کدوم رو میگف)باحال تره
نه واقعا قراره این بشه وکیل مملکت نوچ نوچ نوچ