توی پست قبلی گفتم که کلی امتحان داریم ولی در کمال ناباوری زنگ اول فهمیدم که قصد داشتن ما روتبدیل به یه حیوون خیلی محترم بکنن ولی انتظار نداشتن که این رابطه متقابل باشه و ما نیز همین کار رو باهاشون بکنیم و هیچی نخونیم ولی خب از اونجایی که من هیچ وقت خدا شانس نداشتم زنگ سوم درسی رو که نخونده بودم ینی درس شیرین دینی:| آنچنان امتحانی گرفت که ... بهتره با یه لبخند ملیح از کنارش رد شم تا دهنم باز نشده آخه لا اقل اون بقیه رو یکم خونده بودم ولی اینوووو.... هععی بگذریم گند و نمره ای هس که زده و گرفته شده و بهتره بهش فک نکنم چون پس فردا که من روانشناس این مملکت بشم نمیگن نمره دینیت توی اول دبیرستان چند بوده ؟!
نظرات (۱)
دوشنبه ۲۶ مهر ۹۵ , ۱۵:۱۳
فرید صیدانلو
همین اتفاق ها برای دالتون هم افتاد یا خواب دیدم :|||
چه. اشنا
زندگی مثه یه رویا میمونه:)
این ما هستیم که تصمیم میگیریم اونو به یه رویای شیرین تبدیل کنیم یا یه رویای شبیه به کابوس
این ما هستیم که تصمیم میگیریم اونو به یه رویای شیرین تبدیل کنیم یا یه رویای شبیه به کابوس
محبوب ترین مطالب
مطالب پر بحث تر