÷سلام خوبی؟ چه خبر
×سلام خوبم تو خوبی؟
.
.
. الان توقع دارین حرفامون رو براتون بنویسم ؟ :/
.
.
.
÷باشه پس کاری نداری دیگه
×نه ممنون خدافظ
بعد از چند ثانیه
×خدافظ دیگه نمیخوای قطع کنی احیانا
÷خب تو قطع کن تا من قطع کنم
×نه تو اول قطع کن بعد من
÷ای بابا تو قطع کن دیگه
×بزار تا سه میشرم بعد باهم قطع میکنیم اوکی؟
÷باشه.
×یک دو سه
بعد از چند ثانیه
÷الووو
×ای بابا تو هم قطع نکردی
و این داستان ادامه دارد
میگم فقط من به این مرض مبتلام که تا طرف مقابل قطع نکنه قطع نمیکنم :| یا شما هم این شکلی هستین؟
اوضاع وقتی داغون میشه که مثه اینجا هر دو طرف مبتلا باشن اصن یه وضعیه ها ://
پ.ن:از قصد هم × و ÷ گذاشتم. عاخه دیدم همه هی + و _ میذارن داره در حق اینا اجحاف میشه واس همین :دی
یه همچین ادم عادلی هستم من :دی
1.بی خیال روانشناسی شدم. چون به نظرم تواناییش رو ندارم و نمیتونم روانشناس خوبی بشم و یه سری دلایل دیگه
+مامان داشتم به این فکر میکردم که برم فیزیک هسته ای خوبه مگه نه ؟
_لازم نکرده
+وااا برا چی؟
_خب بری بخونی که چی بشه به درد نمیخوره
+برا چی به درد نخوره مگه فلانی نرفته چقدر هم اوضاعش خوبه
_اون مرده محیطش به درد تو نمیخوره
+خب من چه رشته ای برم؟!
هیچی نمیگه هی میخوام نظر بده نمیده میگه هرچی میخوای البته گاهی مشاهده شده که میگه مثه داداشم برم حقوق ولی خب من دوست ندارم
به مشاور مدرسه هم که میگم میگه فکر نکن بهش یه چیزی میشه دیگه :|
واقعا نمیدونم اصن چی میخوام ://
2.اومدم شروع کنم درس خوندن که متوجه شدم کتاب کارم رو که باید تماما زمین رو از روی درسنامه ی اون میخوندم برای امتحان توی مدرسه جا گذاشتم و الان هم نمیدونم چه گلی باید به سرم بگیرم :///
هرموقع توی دوستی و رفاقت غرور رو وارد کردی
بدون داری گند میزنی به اون دوستی و رفاقت
(مخاطبش هم خودمم)
این ما هستیم که تصمیم میگیریم اونو به یه رویای شیرین تبدیل کنیم یا یه رویای شبیه به کابوس