دیروز نتونستم اینجا قشنگی ها رو بنویسم به جاش الان مینویسم تا ثبت بشه
1.قبل امتحان کلی خندیدیم :)
2.امتحان هم خوب بود :)
3.بعد از امتحان هم الکی یه ساعت الاف بودیم که خب این باعث شد بیشتر کنار هم باشیم
4.توی سرویس هم کلی مسخره بازی درآوردیم و خندیدیم و یه سری اتفاقات دیگه که خب بماند ;)
5.خندوانه رو که دیدم یه دکتری رو آورده بود که درباره ضربه مغزی و اینجور چیزا رو توضیح داد بعد منم کلی چیز جدید یاد گرفتم
اصولا آدمی هستم که از یادگرفتن چیزای جدید به شدت حس خوبی بهم دست میده و کیف میکنم
بعد تازه شب که مامانم و بابام اومدن همه رو براشون توضیح دادم و از بس حرف زدم مخشون رو خوردم :دی
6.کلی آهنگ گوشیدم
7.بعد از مدتها 4ساعت تخت خوابیدم :دی
8.بستنی خوردم ^_^
9.بعد از مدت ها یه روز تمام درس نخوندم ^_^ واهاهاهای ^___^
10.یه فیلم جدید دیدم
11.شب هم کلی به همه چی فک کردم :) و خیال بافی کردم ^_^
البته بماند که سر همین درس نخوندن دارم هی میزنم تو سرم که من چه شکلی قراره 5تا درس جدید رو که یکیش ماله جغرافیاس و 4تاش هم ماله تاریخه بخونم -__-
هنو تازه 8تا درس رو خوندم و 4تا از اون جدیداش مونده -__- هعععی
و بنده در حال حاضر در خانه ی مادربزرگم به سر میبرم و در بیخ گوش من ینی اتاق بقلی دارن دیوار رو خراب میکنن
بعد مادر گرام توقع داره من تو این اوضاع بشینم درس هم بخونم :/ تازه یادم بگیرم ://
بعدا نوشت :
جوشکاری هم تازه دارن میکنن :///