استاد خیال

سوسک موجودی بس چندش!!

چند وقت پیشا که با داداشم تنها بودم و توی اتاقم نشسته بودم شروع کردم یهو جیغ زدن و از اتاق اومدن بیرون و هی سوسک سوسک گفتن.

میخواستم ببینم عکس المعل داداشم چیه 

حالا فکر میکنید چی بود؟حتما میگید در کمال خونسردی و با شجاعت تمام پس از پرسیدن اینکه کجاست به جنگ سوسک رفته و مثه یه شوالیه شجاع باهاش جنگیده و توی این جنگ پیروز شده.

اما سخت در اشتباهید اگه همچین فکری میکنید.

نه تنها عکس العملش این نبود بلکه کلی ترسید و مونده بود حالا که من و اون تنهاییم و من که اصن سوسک ببینم غیر از جیغ کار دیگه ای نمیکنم اونم که خودش ترسیده بود و همچنین تاحالا سوسک نکشته بود و شروع کرد زنگ زدن به مامان و بابام که ببینه کی میان و ما الان چیکار کنیم

منم که دیدم خب بسه دیگه به اندازه کافی شاد شدم و واقعا داره زنگ میزنه بهش گفتم که الکی بود همش و بماند که بعدش چی شد..


اما واقعا اگه یه همچین موقعیتی واقعنی برام پیش بیاد چی کار میتونم بکنم؟پاسخ این سوال اینه که شال و کلاه میکنم و میرم خونه ی عموم تا یکی بره سوسکه رو بکشه چون واقعا تحمل سوسک رو ندارم و هر موقع که سوسک دیدم اونقدر جیغ زدم که صدام تا یه هفته گرفته بوده:/

پ.ن1:سوسک واقعا موجود چندشیه و ازم نخواین که ازش نترسم و وقتی دیدمش هنجرمو پاره نکنم

پ.ن2:ترسو هم نیستم فقط با حیوانات اصلن نمیتونم کنار بیام حالا حشره باشه که دیگه بدتر


:| جدی؟
خوشبختانه من سوسک تو اتاقم ندیدم ولی هزارپا و عنکبودت و کرم و ملخ دیدم که از پنجره انداختمشون بیرون.اینجا زنبور گاوی هم هس ک شبیه سوسکه ولی نیشی ب شدت دردناک داره اونم انداختم بیرون البته یکی دوبار.معمولا تو جنگلن.
از سوسک نمیترسم ولی خب شده گاهی غافلگیرم کرده و جا خوردم :)) ولی بعد در کمال ارامش کاری ب کارش نداشتم.

اره:/
من عمرا بتونم یه جایی که اینهمه جونور داره زندگی کنم
توی خونه ی ما سوسک هم تا حالا نیومده چه برسه به این جونورا
سوسک فقط دلش تای دمپایی میخواهدهمین...................



دقیقا!
منم عین چی (!) از سوسک می‌ترسم (از مار نمی‌ترسم ولی از سوسک می‌ترسم!) چند وقت پیش یکی‌شون اومده بود مغازه، یه سطل گذاشتم روش تا گمش نکنم (چون سوسک گم شده ترسناک‌تر از سوسکیه که جلوی چشمه!) بعد گوشه سطل رو دادم بالا و تا تونستم حشره‌کش زدم اون تو، طوری شیمیایی کردمش (!) که صدام حلبچه رو اون جوری شیمیایی نکرد! چند دقیقه گذشت سطل رو برداشتم دیدم تموم کرده، با خاک انداز جمعش کردم و حواله زباله‌دونی کردم D:
کلا سوسک خیلی یه جوریه://
خوبه با اینکه میترسیدین تونستین بکشینش من این کار رو هم نمیتونم بکنم فقط و فقط جیغ:/
اقا سوسکا از انفجارای اتمی هم جون سالم در میبرن :))
الان این طنزه یا حقیقته؟!

((-:  سوسک تر نداره که
چرا داره:(
من میگم ترس داره بگین چشم
بترسید ولی جیغ نزنید خب :| جیغ نداره که :/ همون ترسیدن کافیه براتون :))
خب جیع نزدن بدتره!امکانش نیست
اومدیم و چون جلوی خودم رو گرفتم از ترس سکته کنم بمیرم!اونوقت چی؟باید جیغ بزنم دیگه
از ترس سکته کنی؟ :| نگران نباشید، با جیغ نزدن کسی طوریش نشده :)) :/ حنجره خودتون که مال خودتونه! ولی به گوشِ بقیه رحم کنین :)) 
حالا یکم سعی میکنم روی خودم کار کنم تا گوش دیگران داغون نشه:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan