مدرسمون امروز رو به خاطر روز دانش اموز جشن گرفت(میدونم 5 شنبس ولی خب مدرسمون دوست داشت امروز بگیره:/ )
صبح آزمون مرآت داشتیم که خب واقعا سوالاش چرت و پرت بود و...
سر زنگ ورزش یه توپ برداشتم (خییییلی خیییلی کم باد بود)بعد هی به دیوار شوت میزدم بعد طی یک حرکت زیبا رفت بین دو تا نرده گیر کرد:/
بعد یه توپ داغون دیگه برداشتم که اونم گیر کرد ولی خب نجات پیدا کرد بعد رفتم سمت یه دیوار دیگه که طی یک حرکت خیلی زیبا توپ به سوی آسمون رفت و از نرده ها گذشت و در آن سوی دیوار مدرسه یعنی خیابون فرود اومد:دی
بعد ساعت آخر به خاطر روز دانش آموز همه توی حیاط بودیم و هی خوردیم
یکم هم آب بازی کردیم که بعد همون سیاره(معاونمون) اومد و گیر داد و یه سری از بچه ها هم رفته بودن توی دستشویی قایم شده بودن و سیاره هم وقتی فهمید رفت کلید رو آورد در رو قفل کرد تا اسماشون رو بنویسه(اه اه جوگیر خب حالا چی شده یکم اب بازی کردن دیگه:|| )
بعد وقتی خواستیم بریم بالا یه کیک و یه کادو هم دادن و وقتی بازش کردیم دیدیم که یه جوراب بسی زشت هستش
حالا عکس العمل بچه ها:
+دالتون"خانمای گل جوراب دارم سه تا هزار بدددددم تازه روش اشانتیون کیک هم داره"
+بچه ها قرارمون آخر هفته بریم مترو اینا رو بفروشیم البته اگه کسی خرید:/
+واااای جوراب به این خوشگلی من که خیلی دوستش دارم اخه این کجاش زشته(با لحن مسخره )
+من میرم میدم مامانم میگم "مامان بیا ببین چه جورابی برات خریدم خیلی خوشگله:/ "
و کلی چیزای دیگه ینی من تو سلیقه ی کسی که اینا رو خریده موندم
یه سری قرمز یه سری قهوه ای یه سری سفید
قرمزاش که دیگه اصن هیچی با یه لبخند ملیح از کنارش رد میشیم:)
اینم عکسش..