از کی اینقدر ضعیف شدم ؟
چی شد یهو ؟چی شد که اینجوری شدم ؟
چرا اینقدر ساده گریهم در اومد ؟ اشک نه ها گریه اونم چه گریه ای !
اون همه حرفایی که به همه میزدم چی شد ؟
چرا به کارم نیومدن ؟
چرا وقتی همونا رو تحویلم میدن دلم میخواد کلشونو بکنم و سرشون داد بزنم و بگم که خفه شن ؟
بگم که خودم میدونم خودم خوب میدونم اصن اینا حرفای خودمن ولی الان به درد نمیخورن میفهمین اصلا به درد نمیخورن فقط اوضاع رو بدتر میکنن
آره چیزی عوض نمیشه میدونم خوبم میدونم با این کارا حالم فقط بدتر میشه ولی نمیخوام دلم میخواد یه بار به حرف دلم هم که شده گوش بدم و گریه کنم ولی همش یکی مزاحم میشه اه
چرا پا نمیشن برن ؟
چرا نمیزارن تنها باشم ؟
چرا....؟
چرا....؟
چرا....؟
دلم میخواد تنها باشم تنهای تنها و هیچکس هم نباشه هیچکس هیچکس
ببخشید که کامنتا رو بستم واقعا توانایی شنیدن حرفی رو ندارم و همینطور جواب دادن بهشون رو
بابت پیام های خصوصیتون هم که دادین ممنونم اما ببخشید که جواب پیام هاتون رو نمیدم باور کنید نمیتونم خیلی ببخشید