همیشه بهمون گفتن که خب مشکلاتمون رو حل کنیم ولی در عمل همون آدما همیشه صورت مسئله رو پاک کردن به جای اینکه حلش کنن
مثلا توی سن من بین پدر و مادر ها مد شده که سال تحصیلی که میشه گوشی و وسایل دیجیتالی رو از بچه بگیرن توی نسل های قبل هم که خب گوشی نبود چیزای دیگه مثلن آتاری یا اینکه نمیذاشتن برن بیرون بازی کنن چون که درس داشتن
ولی به نظرم این کاملا غلطه چون به جای اینکه بیایم به اون بچه یاد بدیم که چه شکلی از زمانش استفاده کنه که هم به درسش برسه هم در کنارش گوشیش رو داشته باشه اونا رو ازش میگیریم و اون بچه بدتر از درس زده میشه چون درس باعث شده یه سری از تفریحاتش رو نداشته باشه
این مدلی میشه که نمیتونیم اراده داشته باشیم تا در برابرچیزی اراده کنیم چون هیچوقت بهون یاد ندادن .اینطوری میشه که وقتی اون بچه گوشی ش رو میگیره خودشو باهاش خفه میکنه.اگه همیشه دستش باشه دیگه براش عقده نمیشه.
یا مثلن توی موضوعات دیگه مثله حجاب به جای اینکه بیایم ریشه یابی بکنیم ببینیم که چرا جامعمون این شکلی شده یه ون راه میندازیم توی خیابون تا هی گیر بده و طرف رو بگیره ببره.
نه واقعا فکر کردن با این کار مثلن اون دختر با حجاب میشه؟معلومه که نه!بلکه بیشتر زده میشه از حجاب
این کار ها و اجبار حجاب و... فقط و فقط باعث دور شدن آدما از حجاب میشه
همچنین باعث به وجود اومدن عقده میشه که وقتی میره یه کشور دیگه و از مرز ایران رد میشن سریع تغییر چهره میدن
همین پاک کردن صورت مسئله رو به بچه هامون یاد دادن که بچه تا یه اتفاق میوفته برای اینکه اون مشکل رو نداشته باشه به جای اینکه بخواد دنبال راه حل بگرده میره دنبال تیغ و ... میگرده تا خودکشی کنه
اصولا منع آدما باعث میشه تا آدما حریص تر بشن