زنگ اول که زیست داشتیم چون کلاس 60 نفره هست توی سالن کلاس تشکیل میشه(البته امروز جلسه دوم بود تا قبل توی یه کلاس همه رو سر هم میشستیم:/ )هفته پیش که رفته بودیم اصن خیلی خوب بود حس دانشجو بودن و دانشگاه به آدم دس میداد:)
این هفته هم گفتیم میریم اونجا و کلی با این حس حال میکنیم و هم به حس دانشگاه هم دست میدیم ولی از اونجایی که آخرین نفر رسیدیم و فقط عقب جا بود و عقب هم که خب هیچی معلوم نمیشد مجبور شدیم که بریم جلو و روی زمین بشینیم و به جای دست دادن با حس دانشگاه و اینا با حس مکتب خونه دست دادیم:|
زمین هم که بسی یخ پشت من و دالتون هم که دیوار بود و یخ و زیر دستمون هم که زمین بود و یخ و هوا هم که یخ و من قشنگ قندیل بستم از سرما :/
بعد جالبیش اینجاست که ما رفتیم اونجا تا تخته رو ببینیم ولی خب من و دالتون به خاطر میز دبیر که توی حلقمون بود هیچی نمیدیدیم و مجبور بودیم وایستیم و به خاطر همین نصف زنگ رو سرپا بودیم .
دبیر داشت در مورد این میگف که ممکنه موجودات فرازمینی بعدا به کره زمین بیان یا حتی قبلا اونده باشن یا حتی همین الان بین ما زندگی بکنن و ما ندویم و در همین موقع تمامی دوستانم اعم از "دالتون" "الف" "ش" "ه" به طور کاملا هماهنگ به من یک نگاه عاقل اندر صفیه کردن ! :////
نه واقعا به من میخوره موجود فرازمینی باشم ؟!؟!مگه من چی کار کردم؟! چراااااا عاااخه بچه به این خوبی و ماهی و همچنین آرومی اخه کجاش شبیه موجودات فرازمینی هس؟! اینکه بعضی وقتا تاکید میکنم بعضی وقتا پرت و پرت بگم و الکی شاد بزنم آیا من رو شبیه موجودات فرازمینی میکنه؟!؟!