استاد خیال

فقط یه روز خواب!

داشتم فکر میکردم چه باحال بود اگه در طول هفت روز هفته به جای اینکه هر شب بخوابیم فقط یه روز کامل میخوابیدیم و بقیه روزها رو اصن نمیخوابیدیم و با خیال راحت و بدون ذره ای خواب آلودگی کارامون رو انجام میدادیم 
همینطور غذا خوردن، مثلن در طول هفته فقط یه نصف روز یا کمتر برای خوردن وقت میذاشتیم 
به نظرم اینطوری بیشتر آدم به کاراش میرسه

تو اول قطع کن!

÷سلام خوبی؟ چه خبر

×سلام خوبم تو خوبی؟

.

.

.    الان توقع دارین حرفامون رو براتون بنویسم ؟ :/ 

.

.

.

÷باشه پس کاری نداری دیگه 

×نه ممنون خدافظ 

بعد از چند ثانیه

×خدافظ دیگه نمیخوای قطع کنی احیانا

÷خب تو قطع کن تا من قطع کنم

×نه تو اول قطع کن بعد من

÷ای بابا تو قطع کن دیگه

×بزار تا سه میشرم بعد باهم قطع میکنیم اوکی؟

÷باشه.

×یک  دو   سه 

بعد از چند ثانیه

÷الووو

×ای بابا تو هم قطع نکردی

و این داستان ادامه دارد 

میگم فقط من به این مرض مبتلام که تا طرف مقابل قطع نکنه قطع نمیکنم :| یا شما هم این شکلی هستین؟

اوضاع وقتی داغون میشه که مثه اینجا هر دو طرف مبتلا باشن اصن یه وضعیه ها ://

پ.ن:از قصد هم × و ÷ گذاشتم. عاخه دیدم همه هی + و  _ میذارن داره در حق اینا اجحاف میشه واس همین :دی 

یه همچین ادم عادلی هستم من :دی


د عاخه من چه گِلی به سرم بگیرم؟ ://

1.بی خیال روانشناسی شدم. چون به نظرم تواناییش رو ندارم و نمیتونم روانشناس خوبی بشم و یه سری دلایل دیگه


+مامان داشتم به این فکر میکردم که برم فیزیک هسته ای خوبه مگه نه ؟

_لازم نکرده

+وااا برا چی؟

_خب بری بخونی که چی بشه به درد نمیخوره 

+برا چی به درد نخوره مگه فلانی نرفته چقدر هم اوضاعش خوبه

_اون مرده محیطش به درد تو نمیخوره 

+خب من چه رشته ای برم؟!

هیچی نمیگه هی میخوام نظر بده نمیده میگه هرچی میخوای البته گاهی مشاهده شده که میگه مثه داداشم برم حقوق ولی خب من دوست ندارم 

به مشاور مدرسه هم که میگم میگه فکر نکن بهش یه چیزی میشه دیگه :|

واقعا نمیدونم اصن چی میخوام ://

2.اومدم شروع کنم درس خوندن که متوجه شدم کتاب کارم رو که باید تماما زمین رو از روی درسنامه ی اون میخوندم برای امتحان توی مدرسه جا گذاشتم و الان هم نمیدونم چه گلی باید به سرم بگیرم :/// 

غرور...

هرموقع توی دوستی و رفاقت غرور رو وارد کردی 

بدون داری گند میزنی به اون دوستی و رفاقت

(مخاطبش هم خودمم)

فرق زیادی‌ست

همه تلاش میکنیم و کار میکنیم تا زنده بمونیم 
بهتر نیس به جاش تلاش کنیم زندگی کنیم؟


فرق زیادی‌ست بین زنده بودن و زندگی کردن 

به این قشنگی چشه مگه؟!

1.برای شیمی باید بلور درست میکردم و من هم دیشب اومدم درست کنم که خب کاشف به عمل اومد که فقط دو سه روز طول میکشه درست بشه و بیخیالش شدم و گفتم فوقش یه منفی میگیرم ولی خدا رو شکر منفی نگرفتم به جاش یه صفر خوشگل رفت جلو اسمم D:
صفرم نمره خوبیه به این قشنگی چشه مگه؟ :/
2.سر زنگ فناوری باید با یکی از بچه ها کلید سوالای امتحان ریاضی رو مینوشتیم و به زور از دبیر اجازه گرفتیم ولی اخر سر هی حرف خودشو میزد 
میگفت نیاید این کار رو الان بکنید و این همه در طول هفته ریاضی دارید من همش یه زنگ باهاتون دارم اینم میخواید وسطش ریاضی حل کنید؟ 
بعد میگه مثه این میمونه که سر زنگ ریاضی کار فناوری رو انجام بدید.
در جواب دبیر باید بگم هیچ آدمی ریاضی رو ول نمیکنه بشینه فناوری انجام بده :|| بعدشم معلومه که ریاضی خیلی مهمتر از فناوریه و صد البته معلومه که ریاضی بهتره و شیرین تر ^_^
3.من قرار بود برم ریاضی بعد از اون برم روانشناسی بالینی ولی مامانم مثه اینکه توی سایت قلم چی دیده که اگه بخوام برم فقط غیر انتفاعی میشه و دانشگاه های معتبر نمیتونم برم 
بعد امروز به این فکر کردم که برم فیزیک هسته ای بخونم. 
هنو نمیدونم میخوام چیکار کنم ولی اینو میدونم که تجربی اصن نخواهم رفت 
انسانی هم شاید ولی ریاضی رو دوس دارم اما نمیدونم رشته دانشگاهیم رو چیکار کنم.
4.همین الان دخترعموم زنگ زده میگه میخوام برم خونه سارا 
منم تا حالا کسی به این نام ازش نشنیده بودم پرسیدم کیه؟
برگشته میگه دوست خیالیمه 
بعد الان قرار شده فردا بیاد دنبالم باهم بریم خونه دوست خیالیش سارا 
بازم میگم دنیای بچه ها خییییییلی شیرینه^____^
۱ ۲ ۳ . . . ۴ ۵ ۶ ۷
Designed By Erfan Powered by Bayan