قشنگی های دیروز :)
1.شیمی نیومد و امتحان کنسل شد ^__^
2.خنده هامون با نیکی و مهسا :)))
3.آزمایشگاه و مسخره بازیامون اونجا و آب بازی کردن ^_^
4.خنده هامون :)
5.ادا در آوردنام و خندیدن بچه ها :))))
قشنگی های امروز^___^
1.امتحان زیست کنسل شد ^___^واهاهاهاهای
2.حرفامون:)
3.رفتم پیش مهسا نشستم
4.فوتبال دیدم :)
5. و.....
6.تبلتم رو از داییم گرفتم ^__^
+سر زنگ ادبیات دبیرمون داشت از مهسا همون سرجاش که نشسته بود می پرسید بعد یه چیزی بود من فک کردم مجاز میشه و بهش آروم گفتم بعد نگو مجاز نبود و تشخیص بود :| بعد مهسا خیلی آروم برگشته میگه "خفه شو" منم اون وسط مرده بودم از خنده :دی
++اینکه یکی باشه که بشه آدم پیشش راحت باشه و توی همه شرایط بشه روش حساب کرد و خیلی چیزای دیگه واقعا یه نعمته:)))
+++گاهی وقتا آدما نه از خستگی نه از بیماری نه از بی خوابی و نه.... نمیخوابن
خیلی وقتا آدما حوصله ندارن
حوصله این دنیا وآدماش رو ندارن
و تنها راه فرار میتونه خواب باشه
++++ هه عمرا دیگه بزارم ببینیش :)
از این به بعد میشم یکی دیگه
#پست قبلی 12مورد